شهر نو دبی
نویسنده:
حامدرضا کریمی ملایر
امتیاز دهید
روایتی است شبه رئال از تن فروشی زنان و دختران ایرانی در دبی.
چهل سالگی ام را به انتظار نشسته بودم. انتظاری موهوم.
بیست و یک سال علاقه من به عرفان و تصوف به دوگانگی گذشته بود. دوگانگی در میان آسمان و زمین. نه زمینی، نه آسمانی. معلقی نامشخص. زمانی آنسو، زمانی این سو. و اکنون منتظر بودم که در آستانه چهل سالگی اتفاقی خاص، اتفاقی متافیزیک و چه بسا اتفاقی روحانی مرا از این برزخ زمین و آسمان نجات دهد. به خودم غره بودم که این اتفاق کاملا آسمانی و روحانی است. انتظار سیری خاص...
بیشتر
چهل سالگی ام را به انتظار نشسته بودم. انتظاری موهوم.
بیست و یک سال علاقه من به عرفان و تصوف به دوگانگی گذشته بود. دوگانگی در میان آسمان و زمین. نه زمینی، نه آسمانی. معلقی نامشخص. زمانی آنسو، زمانی این سو. و اکنون منتظر بودم که در آستانه چهل سالگی اتفاقی خاص، اتفاقی متافیزیک و چه بسا اتفاقی روحانی مرا از این برزخ زمین و آسمان نجات دهد. به خودم غره بودم که این اتفاق کاملا آسمانی و روحانی است. انتظار سیری خاص...
آپلود شده توسط:
karimihamedreza
1401/09/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شهر نو دبی
هیچ زنی فاحشه به دنیا نمی آید. روزی فاحشه می شود که مرد ثروتمند کثیفی مثل روای کتاب با پول تنش را می خرد.